نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

جـواب ایــــــرادات واتهـــامات

                صلاة التراویح (22)  

 

                   جواب ایرادات واتهامات 

هنگامی که با تمام قوت و دلایل قوی، تعداد رکعت های مذکور در سنت را ترجیح داده و از افزودن بر آن روی گرداندیم، هرگز عیب و خرده گیری هایی که عاملین به زیادت در تراویح ـ چنان که قبلاً گذشت ـ به ما نسبت داده اند بر ما صدق نمی کند. ما معتقدیم آن بزرگواران در این مسئله و دیگر مسائل بنا بر خواهش های نفسانی نظریه ای را بین نکرده اند. چنان که در صفحات 9، 11، 12 کتاب اول و صفحات گذشته ی این کتابچه بیان شد. بعید می دانیم در ذهن مسلمانی خطور نماید که دیگر مسلمانان را به نوآوری در دین متهم نماید. پناه بر الله که چنین باشد! آنان در هر صورت ـ همان گونه که چندین بار گفتیم ـ مستحق اجر و ثواب اند. چه طور چنین نباشد! در حالی که پیشینیان دارای این فضل و برتری اند که ما را به احکام قرآن و سنت و ترجیح دادن آن ها بر هر سخن مخالف، راهنمایی نموده اند. بنگرید که امام شافعی ـ رحمه الله ـ می گوید: اجماع مسلمین است. که اگر برای کسی، سنتی از سنتهای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم واضح گردد، جایز نیست که بنابر گفته ی کسی دیگر آن را ترک نماید.

نیز این الزام و اتهام ـ چنان که بعضی ما را متهم میدارند ـ بر ما صادق نمی گردد: بعضی گمان می کنند مقابله و رویارویی در بعضی از مسائل با ائمه بدین معناست که شخص معترض از لحاظ علم و فهم، خویش را بر ائمه ـ رضی الله عنهم ـ برتر می داند! هرگز چنین نیست! بلکه این یک وهم و خیال باطل است، زیرا می بینیم با وجودی که ائمه ی چهارگانه از شگردانشان و دیگران داناتر بوده اند، اما شاگردان در بسیاری از مسائل، آرا و نظریات با آنان مخالفت می نموده اند، این روش همیشه بوده و هست؛ متأخرین با متقدمین اختلاف نظر می نمایند. این روش تا زمانی که علمای محقق در میان مسلمانان موجود باشند نیز وجود خواهد داشت، با وجود این هرگز چنین خیالی در  ذهنشان نیامده که از مخالفت، ادعای فضیلت و برتری نمایند.

چگونه درباره ی مخالفت کسی که به مراتب از ایشان پایین تر است، چنین تصور و خیالی امکان دارد! اختلاف ما با ائمه همان گونه است که از عاصم بن یوسف(1)روایت شده است که به وی گفته شد: «در بسیاری از مسائل با ابوحنیفه رحمه الله مخالفت می کنی! او در جواب گفت: به ابوحنیفه رحمه الله چیزی داده شده که به ما داده نشده است، و طوری درک کرده و فهمیده که ما درک ننموده ایم. به ما هم به اندازه ی ظرفیت مان درک و فهم داده شده است. گنجایش ندارد که به قولشان، تا وقتی که دلیلشان را نفهمیده ایم فتوا بدهیم.(2)

بنده معتقدم: رحمت الهی زیادتر از این است که فضل و علم را فقط در ائمه ی چهارگانه مختصر نموده باشد، الله قادر است پس از ایشان انسانی را بیافریند که از آن ها علم تر باشد. نیز باید در نظر داشت که گاهی در فرد پایین تر خوبی و فضیلتی یافت می شود که در فرد بالاتر یافت نمی شود. این مطلب نزد علما یک اصل معلوم و قانون مشخص است. پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نیز آن را چنین بیان نموده اند: «امت من مانند باران است، معلوم نمی شود خوبی در اولش است و یا در آخرش».(3)



 (1) وی شاگرد محمد و ابویوسف است.

 (2) ایقاظ الهمم فلانی، صفحه ی 51 و 52.

 (3) این حدیث را ترمذی 4/40 روایت نموده و آن را حسن دانسته است و عقیلی در صفحه ی 110 و 11 و دیگر علما نیز این روایت را با سندهای متعددی روایت نموده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد