نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

بیست رکعت ـ اگر صحیح هم باشد! ـ

صلاة التراویح (17) 

 

بیست رکعت ـ اگر صحیح هم باشد! ـ

بنابر علتی بوده که از بین رفته است

به فرض اگر کسی با تمام دلایل گذشته، باز هم به ضعف ثبوت بیست رکعت ازعمررضی الله عنه قانع نشد، که این از یک عالم منصف کاملاً به دور است، و یا به فرض فردی بتواند روایت صحیحی از عمر رضی الله عنه درباره ی بیست رکعت بیاورد، که این از اولی محال تر است، باز هم باید گفت: لازم نیست به آن عدد (بیست رکعت) عمل شود، و عملی که از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به اثبات رسیده یازده رکعت ترک گردد! چه رسد که فرد عامل به سنت «یازده رکعت» را خارج از جماعت مسلمین به شمار آورد! زیرا در این باره پای بندی به بیست رکعت، عملی اضافه است. اگر بیست رکعت از عمررضی الله عنه ثابت هم باشد (که نیست) فقط بر مشروعیت آن دلالت می نماید نه چیز بیش تری، زیرا در مقابل عمل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قرار گرفته و از نظر تعداد با آن مخالف است. در این صورت جایز نیست از عمل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روی گرداند و آن را رها کرد و آنچه را که فقط عمر رضی الله عنه انجام داده است لازم دانست، بلکه حداکثر می توان بنا بر اقتدا به عمر رضی الله عنه قایل به جواز آن بود، در عین حال که باید یقین داشت پیروی از عمل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بهتر و افضل تر است. این نکته ای است که گمان نمی کنم هیچ عاقلی در آن شک نماید.

همه ی این ها در صورتی است که فرض کنیم عمر رضی الله عنه بر عدد سنت (یازده رکعت) اضافه نموده است، با این توجیه و استدلال که افزودن بر آن در کل و بدون هیچ مانعی جایز است. چنان که بعضی نیز چنین گمان می نمایند و ما بیش تر جوابشان را بیان کرده ایم. ولی عمر رضی الله عنه بر نماز تراویح نیفزوده تا فقط رکعت هایش افزودن گردد، بلکه برای کاستن از طول قیامی بود که در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وجود داشت، به تعبیری افزایش رکعت در ازای کاستن از طول قیام بود. خوانندگان گرامی نیز از احادیثی که در فصل اول بیان نمودیم به این نکته پی بردند. بسیاری از علما گفته اند افزودن بر رکعت ها در عوض طولانی بودن قیام بوده است. (۱)پس باید گفت اگر این افزایش را عمر رضی الله عنه بنابر تخفیف قرائت در قیام انجام داده باشد (که نداده است) بنا بر علتی بوده که ایشان در آن زمان مناسب دانسته است، چنان که پیش تر نیز گذشت، زیرا در زمان عمر رضی الله عنه تا طلوع فجر از تراویح فارغ نمی شدند، و با این تخفیف توهمی و خیالی، امامشان در یک رکعت بیست تا سی آیه می خوانده است. (۲)افزون بر آن، آنان ارکان نماز از قبیل قیام، رکوع، سجده و جلسه را به یک اندازه طولانی می نمودند، تا جایی که طولانی بودن همه ی آنها نزدیک به هم بوده، سبحان الله والحمدلله خوانده، و ذکر و دعای بسیاری را ـ همان طور که تمام این ها سنت است ـ انجام می دادند.(۳)

ولی امروزه آن قرائت طولانی در کجا یافت می شود تا آن را کم کرد و که به جای آن بر رکعت ها افزود؟! همان گونه که مشاهده می گردد اکثر ائمه ی مساجد در نماز تراویح آن قدر کم می خوانند که اگر به ایشان گفته شود کمتر بخوانید، راهی به جز ترک قرائت بعد از فاتحه نخواند یافت، و یا در بهترین حالت فقط آیاتی همانند (مدها متان) را می خوانند! به بنده خبر رسیده است که بعضی چنین نیز می کنند. شیرین و حلاوت سوره ی فاتحه را نیز با سرعت خود از بین می برند. حتی بسیاری بر خلاف سنت پیامبر با یک نفس می خوانند، در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آیه به آیه مکث نموده و تلاوت می نمودند. (۴)

اگر برخی از ائمه ی مساحد اندکی قرائت را طولانی می کنند، ولی بیش تر شان از تساوی و برابری بین ارکان روگردان هستند، با وجودی که سنت بودن آن ها از احادیث زیادی همچون حدیث حذیفه بن یمان ـ که قبلاً گذشت ـ ثابت می باشد.

تا آنجایی که می دانم، این چیزی است که امروزه اکثر مسلمانان آن را مرتکب می شوند، و علتی را که به سبب آن بر رکعت های تراویح اضافه گردیده، از بین می برند و با از بین رفتن علت، خود به خود معلول آن که همان بیست رکعت می باشد نیز از بین می رود. لذا از این لحاظ نیز واجب است که به عدد یازده که در سنت صحیح آمده است رجوع شود، همان لازم گرفته شود و بر آن اضافه نگردد، در عین حال که باید مردم را تشویق کرد تا قرائت، اذکار و ارکان نماز را به قدر طاقت طولانی نمایند تا به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و گذشتگان صالح اقتدا کنند.

معتقدم ـ ان شاء الله ـ این حالت متفکران و مصلحان را وادار خواهد کرد که قائل به این نظریه باشند، یعنی رجوع به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در نماز تراویح از نظر کمی و کیفی.

همان گونه که مسئله ی دیگری را که از نظر نتایج و آثار بر جامعه مهمتر و در ظهور مخالفت با عمر رضی الله عنه ظاهر تر بود، قبول نمودند؛ یعنی پذیرش سه طلاق با یک لفظ: تا مدتی پیش طلاق با یک لفظ را سه طلاق حساب کرده و می گفتند: تا زن، شوهر دیگری را برنگزیند، برای اولی حلال نمی گردد. دلیل آنان اتفاق مذاهب چهارگانه در این باره بود، و تابع رأی عمر رضی الله عنه بودند، با وجودی که می دانستند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سه طلاق را یک طلاق حساب کرده اند.(۵) ولی امروزه چون دیدند این رأی مردم را بر خلاف آن مصلحتی که عمر رضی الله عنه اراده داشته است می کشاند، رأی عمر فاروق رضی الله عنه را با وجود ثبوت از وی ترک کرده و بنا بر دلایلی به سنت بازگشتند آری باید به این مطلب یقین داشت که مصلحت حقیقی جز با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تحقق نمی یابد.

جای بسی تعجب است بسیاری از کسانی که تا به دیروز با این تیمیه رحمه الله سخت دشمنی نموده و طعنه می زدند که چرا رأی عمر رضی الله عنه و اجتهادش را که مخالفت با سنت است، ترک کرده و مطابق سنت فتوا داده است، و به وی تهمت خروج از جماعت مسلمین را نسبت می دادند، ناگهان امروزه به چیزی فتوا می دهند که دیروز به سبب آن دیگران را تکفیر می کردند. زیرا نمی دانند که از لحاظ شرعی رجوع به سنت و عمل به آن واجب است، آنان بنا بر تأثیر پذیری از حوادث، تجارب و مراعات مصالح و حالات خویش به سنت بازگشتند! چه می شد بنا بر نص قرآنی، در موضوع پیروی از سنت های پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بویژه تراویح نیز به سنت باز می گشتند، آن جا که می فرماید: (فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا ﴿65﴾ [نساء/ 65].

(نه، هرگز، قسم به پروردگارت! مؤمن نمی گردند تا اینکه تو را در مسائل اختلافی شان حاکم قرار ندهند، و سپس در دل هایشان نسبت به آنچه که حکم نموده ای تنگنایی نیابند و کاملاً تسلیم نشوند).

و نیز می فرماید: ... قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ ﴿15﴾ یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿16﴾ [مائده/15ـ 16].

(آری برای تان از جانب خداوند نور و کتاب روشن آمد، خداوند کسانی را که رضامندی او را بجویند و از او پیروی نمایند به راه های سلامت راهنمایی می نماید، آنان را از تاریکیها بیرون می کند و به اجازه اش به روشنی می رساند و به راه راست هدایت می نماید).



(۱) الفتاوی ابن تیمیه 1/148، فتح الباری 4/204 و الحاوی للفتاوی سیوطی 2/77 و دیگر کتب را ملاحظه نمایید.

(۲) ابن ابی شیبه 2/89/2 و فریابی  76/2 با سندی صحیح از عمر س روایت نموده اند که ایشان در رمضان قاریان را جمع نموده به کسانی که تند می خواندند دستور داد که سریع خوانها سی آیه و میانه خوانها بیست و پنج آیه و کند خوانها بیست آیه بخوانند.

(۳) برای تفصیل وتوضیح این مطلب به کتاب ما «صفة صلاة النبی» مراجعه شود. مترجم برای اطلاع خوانندگان گرامی می گوید: این کتاب را برادر عزیز جناب عبدالله ریگی به نام «روش نماز پیامبر» به فارسی ترجمه و چاپ نموده اند. هر کس می خواهد از روش نماز پیامبر ص و روشنی احادیث صحیح باخبر شود آن را مطالعه نماید.

 (۴) حدیثی که درباره ی فضیلت خواندن سوره ی فاتحه با یک نفس روایت می کنند دروغ و ساختگی است، گرچه بعضی از شیوخ قایل به این اند و ما بعداً در مقالات «احادیث ضعیف و جعلی» که از مجله ی تمدن اسلامی منتشر می شود در این باره بحث خواهیم کرد.

 (۵) امام مسلم 4/183ـ 184 و دیگر ائمه از ابن عباس م روایت نموده اند که فرمود: سه طلاق در زمان رسول الله ص و زمان ابوبکر س و دو سال اول خلافت عمر س یکی حساب می شد، روزی عمر س گفت: مردم در کاری که آسان بود عجله نمودند، خوب است که آن را بر آن ها جاری گردانیم. پس آن را جاری نموده و سه طلاق حساب نمود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد