نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

از صحابه بیست رکعت ثابت نیست،

صلاة التراویح (18) 

 

از هیچ یک از صحابه بیست رکعت ثابت نیست،

و بررسی روایاتی که از آنها در این باره آمده است

علاوه بر عمر رضی الله عنه از دیگر صحابه رضی الله عنهم نیز روایاتی آمده است که بیست رکعت می خوانده اند، و چون تمام آن روایات در مقابل نقد صحیحی علمی ایستادگی ندارند، و بسیاری از مردم فریب آن ها را خورده اند، ضروری است ضعف آن ها را بیان نماییم تا یک مسلمان، آگاهانه و بادلیل به دینش عمل نماید. روایاتی که می خواهیم بحث نماییم از این قرارند:

1ـ روایتی که از علی رضی الله عنه آمده است:

این روایت دو سند دارد: 1ـ اولی از ابوالحسناء است که می گوید: علی رضی الله عنه مردی را دستور داد که در رمضان برای مردم بیست رکعت بخواند.

این روایت را ابن ابی شیبه در المصنف(1)روایت نموده است. بیهقی (2)نیز آن را روایت کرده و گفته است: در این سند ضعیف است. باید گفت: علت ضعف خود ابوالحسناء است. زیرا ذهبی درباره اش می گوید: شناخته شده نیست. حافظ ابن حجر درباره اش می گوید: «فرد نامعلومی است» و بنده نیز از این بیم دارم که در آن علت دیگری نیز باشد، یعنی قطع سند بین ابوالحسناء و علیس، زیرا ابن حجر در شرح زندگی وی در التهذیب می گوید: از حکم بن عتبه از حنش از علی رضی الله عنه در بحث اضحیه حدیثی را روایت نموده است. آری در آن روایت میان وی و علی س دو شخص دیگر نیز وجود دارد. والله اعلم.

2ـ سند بعدی از حماد بن شعیب از عطاء بن سائب از ابوعبدالرحمن سلمی از علی رضی الله عنه است که می گوید: علی رضی الله عنه قاریان قرآن را در رمضان جمع نمود و به یکی از آنان دستور داد برای مردم بیست رکعت بخواند، و علی رضی الله عنه خودش برای مردم وتر می خواند.(3)سند این روایت به دو علت ضعیف است: اولاً: عطاء بن سائب دچار اختلال حواس شده است.

ثانیاً: حماد بن شعیب کاملاً ضعیف است. چنان که امام بخاری به این مطلب اشاره نموده و فرموده است: حماد بن شعیب اشکال دارد. در جایی دیگر گفته است: حدیث منکر روایت می نماید. علما می گویند: امام بخاری این حرف را در مورد کسانی به کار می برد که روایت از آنها جایز نیست.(4)بنابراین از این روایت نمی توان دلیل گرفت، چون صلاحیت استدلال ندارد. دیگر اینکه محمد بن فضیل در این روایت با او اختلاف نموده است. ابن ابی شیبه از محمد بن فضیل از عطاء بن سائب به اختصار با این الفاظ روایت نموده است: علی رضی الله عنه در رمضان با مردم می خواند. و در این روایت به طور مطلق از عدد ذکری نیست. این خود دلالت بر ضعف حماد بن شعیب می نماید. زیرا محمد بن فضیل ثقه است و آنچه را که حماد بن شعیب ذکر نموده، روایت نکرده است. پس روایت حماد بن شعیب طبق قواعد حدیث شناسی، منکر است.

2ـ روایتی که از ابی بن کعب رضی الله عنه آمده است.

این روایت نیز دو سند دارد: 1ـ سند اول این روایت را ابن ابی شیبه در المصنف(5)با سندی صحیح تا عبدالعزیز بن رفیع روایت نموده که گفته اند: ابی بن کعب رضی الله عنه در ماه رمضان در مدینه منوره برای مردم بیست رکعت نماز خوانده و سپس سه رکعت وتر می خواند.

ولی در این سند میان عبدالعزیز بن رفیع و ابی بن کعب انقطاع وجود دارد، زیرا فاصله وفات این دو از یکدیگر صد سال و یا بیشتر از آن است. (6)علامه نیموی هندی گفته است: عبدالعزیز بن رفیع، ابی بن کعب را در نیافته است. این قول را علامه مبارکپوری نقل نموده و سپس گفته است: (7)«حقیقت همان است که نیموی فرموده است. این اثر ابی بن کعب منقطع است، و با وجود این، با آنچه از عمر رضی الله عنه به طور صحیح روایت شده که ایشان در رمضان به ابی بن کعب و تمیم داری دستور داد برای مردم یازده رکعت تراویح بخوانند، و ابی بن کعب خودش نیز با زنان خانه اش هشت رکعت و سپس وتر خواند، نیز مخالف است. چنان که پیش تر نیز به صورت کامل ذکر شد».

آری او اشاره می کند به آنچه در صفحات قبل ذکر شد که: «سخن اخیری را که امام مالک برگزیده، یعنی همان یازده رکعت، توسط روایتی تأیید می شود که ابویعلی از جابر بن عبدالله روایت نموده است: ابی بن کعب نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمد و گفت: ای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دیش من کاری کردم (این واقعه در رمضان بوده است) رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فردند: چه کار ای ابی؟ گفت: زنان منزل به من گفتند: ما تلاوت قرآن نمی دانیم و می خواهیم با امامت تو نماز بخوانیم، من برای آن ها هشت رکعت خوانده و سپس وتر خواندم. راوی می گوید: چون این سنت خوب و پسندیده ای بود، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چیزی نگفتند.(8) علامه هیتمی در مجمع الزوائد فرموده است: سند آن حسن است.

2ـ سند دوم این روایت را ضیاء المقدسی در «المختاره» 

(9) از ابوجعفر رازی از ربیع از انس از ابوالعالیه از ابی بن کعب س روایت نموده است که عمر رضی الله عنه به ابی بن کعب رضی الله عنه دستور داد برای مردم نماز بخواند و گفت: مردم روزها را روزه می گیرند و تلاوت قرآن خوب نمی دانند، چه خوب است شب ها برای آن ها قرآن بخوانی! ابی گفت: ای امیر المؤمنین این چیزی است که پیش تر وجود نداشته است. عمر رضی الله عنه گفت: آری می دانم، ولی انجام این کار بهتر است. سپس ابی برای مردم بیست رکعت خواند. باید گفت: این سند ضعیف است، زیرا ابوجعفر رازی را که اسمش عیسی بن ابی عیسی بن ماهان است، ذهبی در کتاب الضعفاء آورده و گفته است: ابوزرعه گفته: ابوجعفر رازی در روایت بسیار توهم می کند. احمد بن حنبل رحمه الله گفته است: ابوجعفر رازی قوی نیست. در دجایی دیگر گفته است: حدیثش صلاحیت ندارد. فلاس می گوید: حافظه اش خوب نبوده است. در روایتی دیگر گفته: ثقه است. سپس ذهبی در الکنی دوباره نامش را برده و گفته است: همه علما وی را جرح نموده اند.

حافظ ابن حجر در التقریب گفته است: وی دارای قوت حافظه ی خوب نبوده است. ابن قیم در زاد المعاد(10)می گوید: وی دارای روایات منکری است و هیچ یک از محدثین او را در احادیث مخصوصش حجت ندانسته اند. باید گفت: پژوهشگر و تعقیب کننده ی روایات ابوجعفر رازی شک نخواهد نمود که وی با راویان ثقه بسیار مخالفت می نماید که می توان از آن جمله همین روایتش را نام برد، چنان که قبلاً با سند صحیح گذشت؛ عمر رضی الله عنه به ابی دستور داده بود تا برای مردم یازده رکعت بخواند. عقل قبول نمی کند که ابی با دستور امیرالمؤمنین مخالفت کرده باشد، بویژه که با سنت عملی سرور پیامبران و تأیید سکوتی ایشان در برابر نماز شب ابی، موافق بوده است.

مخالفت دیگری که در این روایت است جمله ی «هذا شیء لم یکن» (این چیزی است که پیش تر نبوده است) می باشد، بعید است که این جمله، گفته ی ابی بن کعب باشد و عمر رضی الله عنه تأییدش نموده باشد. در حالی که قبلاً در احادیث صحیح فصل اول آمده: تراویح با جماعت، در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رایج بوده است. شاید آن دو بزرگوار از آن نماز نیز باخبر بودند، زیرا آن دو جایگاه علمی خودشان را دارند و چنین چیزهایی بر آن ها مخفی نخواهد ماند.

در مجموع این روایت ابی بن کعب نیز منکر است و صلاحیت استدلال ندارد.

3ـ روایتی که از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت شده است؛ این روایت را ابن نصر در «قیام اللیل»(11)از زید بن وهب روایت می کند که عبدالله بن مسعود رضی الله عنه در ماه رمضان برای مردم نماز می خواند و به خانه باز می گشت، ولی هنوز شب باقی بود. اعمش می گوید: بیست رکعت تراویح و سه رکعت وتر می خوانده است.

علامه مبارکپوری در تحفه الاحوذی(12)می گوید: این روایت منقطع است، زیرا اعمش ابن مسعود رضی الله عنه را در نیافته است.

باید گفت: همین گونه است که علامه مبارکپوری می گوید. حتی این روایت معضل و دارای گسست در سند نیز می باشد، زیرا اعمش همراه با واسطه قرار دادن دو نفر از ابن مسعود رضی الله عنه روایت می نماید. بر کسی که مسند ابن مسعود رضی الله عنه را بررسی نماید این امر مخفی نخواهد ماند. نمی دانیم شاید تا اعمش سند صحیح باشد، زیرا سند را اختصار کننده ی کتاب یعنی علامه مقریزی حذف نموده است.

و ای کاش این کار را انجام نمی داد، زیرا با این عمل خویش شناخت بسیاری از احادیث کتاب را برای ما غیر ممکن گردانیده است. ولی گمانم بر این است که تا اعمش نیز سند صحیح نباشد، زیرا طبرانی نیز این اثر را از طریق زید بن وهب ذکر نموده است. چنانچه در المجموع 

(13) آمده است. ولی این قول اعمش را ذکر نکرده است، زیرا شاید در سندش تا اعمش راوی ضعیفی باشد که سوء حافظه و یا علت دیگری دارد. (14)والله اعلم.

این است تمام آن آثار و روایتی که از صحابه رضی الله عنهم روایت شده و شما مطلع شدید که تمام آن ها ضعیف اند و هیچ روایتی صحیح نیست. چنانکه ترمذی نیز به ضعف آنها اشاره کرده است.

به نظر بنده خواننده ی عزیز در کتاب دیگری، بدین ترتیب و تحقیق دقیق و علمی، این مجموعه روایات را نخواهد یافت. بنده بر این نعمت تحقیق، خداوندی را که با نعمت او نیکی ها پایان می یابد شکرگزارم.



 (1) مصنف ابن ابی شیبه 1/90/1.

(2) بیهقی 2/497.

 (3) این روایت را بیهقی 2/496 روایت نموده است.

(4) اگر شما تدریب الروای سیوطی، مختصر علوم الحدیث ابن کثیر، التحریر ابن همام، الرفع والتکمیل ابوالحسنات صفحه ی 15 و تحفه الاحوذی 2/75 و دیگر کتب را ملاحظه نمایید خواهید دید که همگان متفق اند که مقصود بخاری از سخنش همین است که ما در این جا ذکر کردیم.

 (5) مصنف ابن ابی شیبه 2/90/1. 

 (6) شرح حال زندگیش را در تهذیب التهذیب و دیگر کتب ملاحظه فرمایید.

 (7) تحفه الاحوذی ، مبارکپوری 2/75.

(8) این روایت را ابن نصر در صفحه ی 90 قیام اللیل  «فسکت عنه و کان شبه الرضی» یعنی پیامبر ص سکوت نمود و این شبیه رضامندی است، روایت نمود نزد من سند این روایت حسن است.

 (9) المختاره 1/384.

 (10) زاد المعاد 1/99.

 (11) قیام اللیل ابن نصر صفحه ی 91.

 (12) تحفه الاحوذی 2/75.

 (13) المجموع 3/172. 

 (14) ناگفته نماند که بعداً بنده در العمده علامه عینی 5/375 دیدم که ایشان از ابن نصر با سند صحیح تا اعمش روایت نموده است. پس معلوم شد که عیب این روایت همان انقطاع و معضل بودن است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد