نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

پیش گفتار نویسنده کتاب صلاة التراویح

                  صلاة التراویح (2) 

  

پیش گفتار نویسنده 

  

ستایش خداوند را که فرمان برداری پیامبر را دلیل محبتش قرار داده و خود که صاحب عزت و بزرگواری است فرموده:  

 قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿31﴾[ عمران ].

«بگو اگر خداوند را دوست دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد».

درود و سلام بر سرور و الگوی ما؛ محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم که طبق روایتی صحیح فرموده است:

«صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی»(1) 

(نماز گذارید آنگونه که می بینید من نماز می گذارم).

سلام بر خاندان و یاران پیامبر که دوستداران، پیروان واقعی، و پاسداران ورسانندگان احادیثش به ما بوده اند و نیز بر کسانی که از پیروان آن بزرگان و روندگان راهشان تا به روز قیامت هستند.

اما بعد. این دومین اثر از کتابچه های شش گانه ای است که کتاب (تسدید الاصابة الی من زعم نصرة الخلفاء الراشدین و الصحابة) را تشکیل می دهند، موضوع کتابچه ی اول، بیان تهمت ها و اشتباهات آن دسته از نویسندگانی بود که تلاش کرده اند دیدگاه های ما را در اثری به نام (الاصابة فی نصرة الخلفاء الراشدین و الصحابة) رد نمایند، که به حق نرسیده و ناکام مانده اند.

چنانکه در کتاب مذکور ـ که هر گاه چاپ و نشر می شود از نظر علما با وجود سلیقه های مختلف مورد قبول و پذیرش قرار می گیرد ـ بیان نموده ام. چون در آن با وجود اختصار، بحث هایی مفید و جامع، دلایل قانع کننده، رد منصفانه و نقد معتدلانه وجود دارد و از مقابله به مثل چشم پوشی شده است.

از خداوند تبارک و تعالی خواهانم که آن را از من پذیرفته و جزو ذخیره ی اعمالم در روز قیامت بگرداند.
  یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿88﴾â إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿89﴾
 [شعراء].

«روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی رساند، مگر کسی که به حضور خداوند با قلبی سالم آمده باشد».

در اینجا برای خوانندگان محترم اثر دوم از کتابچه های پنج گانه ای را که وعده داده بودم، تقدیم می کنم.

آن کتابچه ها عبارتند از:

1- صلاة التراویح   2- صلاة العیدین فی المصلی هی السنة 3- البدعة 4- تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد 5- التوسل انواعه و احکامه

در این کتابچه درباره ی نماز تراویح به طور عموم و تعداد رکعت های آن به طور خاص بحث می کنیم، بدین خاطر که نویسندگان مذکور در صفحه ی 6 کتاب شان گمان نموده اند که بیست رکعت از کردارهای خلفای راشدین به جز ابوبکر صدیق رضی الله عنه می باشد. چنانکه آنان در صفحه ی 12 تراویح را به عمر فاروق رضی الله عنه نسبت داده اند، و غالب گمانم بر این است که مقصودشان برگزاری مجدد جماعت در تراویح باشد. در صفحه 40 از عز بن عبدالسلام نقل نموده اند که نماز تراویح را از بدعت های مستحبی قرار داده است. در حالی که مقصود ابن عبدالسلام از نماز تراویح ـ با این کلی گویی ـ همان تجمع مردم و گزاردن  بیست رکعت است. (2)

نویسندگان مذکور در صفحه ی 9 عبارتی را نوشته اند که از آن چنین برداشت می شود که ایشان افزون بر هشت رکعتِ ثابت را بدعت نمی دانند، و معلوم می شود که مقصودشان از نوآوری و بدعتی که به امیرالمؤمنین عمرفاروق رضی الله عنه نسبت می دهند همان جمع مردم بر نماز تراویح است! فرقی ندارد که مقصود آنان از نو آوری و بدعت همین مطلب باشد یا چیزی عام تر از آن، زیرا معتقدیم که عمر رضی الله عنه چیزی جدید را در این نماز به وجود نیاورده است، نه در برگزاری آن با جماعت و نه در بیست رکعت، بلکه وی در این مورد، بهترین نمونه ی، یک مؤمن کاملاً تابع و پیرو سنت پیامبر می باشند. به این نیز معتقدیم که بیست رکعت از هیچ یک از خلفای راشدین ثابت نیست. بر ما ضروری است که این حقیقت را برای مردم بیان کنیم تا کسی به آنچه این نویسندگان به امیرالمؤمنین نسبت داده اند فریب نخورد، اگر چه آنان این را بدعتی خوب دانسته اند، زیرا علما یقین دارند که پیروی از پیامبرص بهتر است از عمل کردن به بدعت، گرچه تصور شود که در بدعت چیز خوبی هم وجود دارد.

عبدالله بن مسعود م فرموده است: «الْقَصْدُ فِی السُّنَّةِ خَیْرٌ مِن الِاجْتِهَادِ فِی الْبِدْعَةِ»(3) 

«میانه روی در سنت بهتر از کوشش در بدعت است».

از شگفتی ها، ستم و سرکشی نویسندگان است که با آنکه خودشان امیرالمؤمنین را به بدعت گذاری متهم نموده اند ـ چنانکه به تفصیل بیان داشتیم ـ ما را نیز متهم کرده اند که عمر رضی الله عنه را بدعت گذار نامیده ایم!

در کتاب شان در این باره عبارت های متعددی یافت می شود که در صفحه ی (8-9) تألیف اولمان، یکی از آن عبارت ها را نقل نموده و آن را طوری رد نمودیم که در اینجا نیازی به ذکر دوباره ی آن نیست. آنان تنها به این اتهام باطل بسنده نکرده اند، بلکه سخنانی را افزوده اند که این باطل را نزدشان آسان جلوه می دهد و به دروغ چنین گمان نموده اند که ما عمررضی الله عنه را لعنت نموده ایم!! از گفتن این سخنان بیهوده و حتی سبک تر از آن به خداوند پناه می بریم! علاوه بر این، ما را متهم نموده اند که همه ی گذشتگان را لعنت می کنیم!! در صفحه 10 کتاب شان گفته اند: ای گمراه قرار دهنده ی گذشتگان! و نیز در صفحه ی 8 گفته اند: ایشان اول و آخر این امت را لعنت می نمایند.

â إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿156﴾  [بقره].

(از خداییم و به او بر می گردیم)

â حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ ﴿173﴾   [آل عمران].

(خدا ما را بس است و چه نیک پشتیبانی است)  

سوگند به خدا! من از این نویسندگان کسی را در تهمت زدن به بی گناهان جسورتر ندیده ام! خداوند آنان را اصلاح کند و به راه راست هدایت دهد. چه قدر حال ما و آنان به آنچه که شاعر گفته است، شباهت دارد:

غیری جنی و انا المعذب فیکم       

                               فکأننی سبابة المتندم

دیگری جنایت کرده و من در بین شما گرفتار عذابم، گویا من انگشت فرد پشیمان هستم».

و بهتر از آن، این شعر صادق می آید:

فکلفتنی ذنب امرئ و ترکته  

                  کذی العُرّ یکوی غیره و هو راتع

(گناه دیگری را بر دوش من می نهی و آن را رها می کنی، همچون شتری که بیماری دارد؛ او می چرد و شتر دیگری داغ می شود).

کتاب از هشت فصل تشکیل شده است:

1- سخنی چند درباره ی استحباب جماعت در تراویح.

2- پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بیشتر از یازده رکعت تراویح نخوانده است.

3- بسندگی پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بر یازده رکعت، دلیلی بر جایز نبودن بیش از آن است.

4- عمر فاروق  رضی الله عنهسنت جماعت در تراویح را احیا کرد به خواندن یازده رکعت دستور داد.

5- از هیچ یک از یاران پیامبرص ثابت نیست که بیست رکعت تراویح خوانده باشند.

6- ضرورت پی بندی به یازده رکعت و دلیل آن.

7- چگونگی نماز وتر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم .

8- تشویق بر برگزاری خوب نماز و پرهیز از برگزاری بد آن.

افزون بر این ها، بحث هایی جزیی و فوایدی فقهی و حدیثی دیگری نیز ذکر شده که خواننده ی محترم خواهد دید. از خداوند متعال می خواهم که به بنده در آنچه درباره ی تراویح و دیگر موضوعات نوشته ام توفیق رسیدن به حق را عنایت فرماید، آنرا برای ذات خویش خالص قرار دهد و به وسیله ی آن ها فایده ای نصیب برادران دینی ام نماید  که او بس نیک و مهربان است.  

دمشق- شنبه 4/9/1377 هجری قمری-  

محمد ناصرالدین آلبانی



 (1) بخاری و مسلم روایت نموده اند.

 (2) همین مطلب را علمای بسیاری بیان نموده اند از جمله، قسطلانی در شرح بخاری 5/4.

 (3) این اثر صحیح است، دارمی 1/72، بیهقی 3/19 وحاکم 1/103 آن را روایت نموده اند و حاکم آن را صحیح قرار داده و ذهبی نیز تأئیدش نموده است.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد