نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

ثبـوت استحباب جماعت در تراویح

                 صلاة التراویح (3) 

 

      سخنی چند درباره استحباب جماعت در تراویح  

 

امروزه عالمان آگاه به سنت، در مشروعیت نماز تراویح با جماعت در شب های رمضان شکی ندارند؛ نمازی که بنا بر دلایل سه گانه ی زیر به نماز تراویح مشهور شده است:

الف- پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم جماعت تراویح را تأیید کرده است.

ب- آن را بر پای داشته است.

ج- فضیلتش را ذکر کرده است.  

(الف)

تأیید نماز تراویح توسط پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم از حدیث ثعلبه بن ابی مالک قرظی ثابت می گردد، او می فرماید: «خرج رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ذات لیلة فی رمضان، فرای ناساً فی ناحیة المسجد یصلون، فقال: ما یصنع هولاء؟ قال قائل: یا رسول الله هولاء ناس لیس معهم قرآن و ابی بن کعب یقرا و هم معه یصلون بصلاته، فقال: قد احسنوا او: قد اصابوا، و لم یکره ذلک لهم»(۱)

«در یکی از شبهای رمضان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیرون شد و دید که گروهی در گوشه ی مسجد نماز می خوانند، پرسید: که آنها چه می کنند؟ یکی گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، آن ها افرادی اند که قرآن نمی دانند و ابی بن کعب قرآن می خواند، آنها با او نماز می خوانند، پیامبرص فرمود: کار خوبی می کنند، و یا فرمود: به حق رسیدند، و این را برای آنها ناپسند ندانست».

(ب)

 در اینکه خود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این نماز را با جماعت برگزار نموده است، احادیث متعددی آمده است:

1- از نعمان بن بشیررضی الله عنه روایت است که فرمودند: «قُمْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْلَةَ ثَلَاثٍ وَعِشْرِینَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى ثُلُثِ اللَّیْلِ الْأَوَّلِ ثُمَّ قُمْنَا مَعَهُ لَیْلَةَ خَمْسٍ وَعِشْرِینَ إِلَى نِصْفِ اللَّیْلِ ثُمَّ قَامَ بِنَا لَیْلَةَ سَبْعٍ وَعِشْرِینَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنْ لَا نُدْرِکَ الْفَلَاحَ قَالَ وَکُنَّا نَدْعُو السُّحُورَ الْفَلَاحَ» (۲)

«با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شب بیست و سوم رمضان را تا یک سوم شب نماز گزاردیم، و سپس شب بیست و پنجم را تا نیمه شب نماز گزاردیم و سپس شب بیست و هفتم را آن قدر به قیام پرداخت که گمان نمودیم «فلاح» را در نمی یابیم، سپس فرمود: که ما به سحری «فلاح» می گفتیم».

حاکم این حدیث را صحیح دانسته و گفته است: این دلیل واضحی بر سنت بودن برگزاری نماز تراویح در مساجد مسلمانان است. علی بن ابی طالب رضی الله عنه، عمربن خطاب رضی الله عنه را به برپایی این سنت تشویق می نمود تا اینکه عمررضی الله عنه آن را به اجرا درآورد.

2- از انسt روایت است که فرمود: «کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی فِی رَمَضَانَ فَجِئْتُ فَقُمْتُ خَلْفَهُ قَالَ وَجَاءَ رَجُلٌ فَقَامَ إِلَى جَنْبِی ثُمَّ جَاءَ آخَرُ حَتَّى کُنَّا رَهْطًا فَلَمَّا أَحَسَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّا خَلْفَهُ تَجَوَّزَ فِی الصَّلَاةِ ثُمَّ قَامَ فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ فَصَلَّى صَلَاً لَمْ یُصَلِّهَا عِنْدَنَا قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحْنَا قَالَ قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَفَطِنْتَ بِنَا اللَّیْلَةَ قَالَ نَعَمْ فَذَاکَ الَّذِی حَمَلَنِی عَلَى الَّذِی صَنَعْتُ» (۳)

«پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در رمضان نماز می خواند که من آمدم و کنار ایشان برای نماز ایستادم، سپس فرد دیگری آمد، و سپس شخص دیگری، تا اینکه گروهی گشتیم، چون رسول خدا احساس نمود که ما پشت سرش ایستاده ایم نماز را کوتاه خوانده و به منزلش رفت، چون به منزل رفت، نمازی خواند که با ما نخوانده بود. وقتی صبح شد، گفتیم: ای رسول خدا ص! آیا شب گذشته، حضور ما را احساس نمودی؟ فرمود: آری! همان باعث شد تا آن کار را انجام دهم».

3- از عایشه رضی الله عنها روایت است که: مردم در مسجد النبی در شب های رمضان به طور پراکنده نماز می خواندند؛ گاهی با امامت یک نفر که چند سوره از قرآن حفظ داشت پنج یا شش نفر و یا کمتر و یا بیشتر نماز می خواندند. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شبی به من دستور داد تا حصیری را جلوی خانه ام پهن کنم، من این کار را انجام دادم. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پس از نماز عشا بیرون آمد، و کسانی که در مسجد جمع شده بودند نیز آمدند و همراه پیامبر تا پاسی از شب نماز خواندند. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برگشته و به خانه آمدند و حصیر را در جایش رها نمودند. چون صبح شد مردم درباره ی امامت نماز پیامبر برای کسانی که با وی دیشب در مسجد بودند صحبت می کردند. سپس مردم زیادتر آمدند و مسجد شلوغ شد، در شب دوم نیز رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با مردم نماز خواندند. و چون صبح شد و مردم درباره ی آن صحبت نمودند، بر تعداد افزوده شد تا اینکه مسجد پر شد. شب سوم نیز پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با مردم نماز خواند، چون شب چهارم فرا رسید، افراد آن قدر زیاد شدند که در مسجد جایی نبود. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به همراهشان نماز عشا را خوانده و به خانه برگشت. مردم همان جا ماندند، عایشه رضی الله عنها می گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من گفت: مردم را چگونه می بینی؟ گفتم: ای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، شنیده اند که شما دیشب با کسانی که در مسجد بوده اند نماز خوانده اید، به خاطر این جمع شدند تا با آن ها نیز نماز بخوانید، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ای عایشه! حصیرت را جمع کن، عایشه رضی الله عنها می گوید: حصیر را جمع نمودم. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با اینکه متوجه مردم بود شب را گذراند و مردم هم جای خودشان ماندند، عده ای از آنان (الصلاة) می گفتند، تا اینکه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به نماز صبح رفت، چون نماز صبح پایان یافت روبه مردم نموده و بعد از حمد و ثنا فرمود: ای مردم! به خدا قسم! من شبم را بی خبر از شما نگذرانده ام و بودن شما از من مخفی نمانده بود، لیکن ترسیدم بر شما فرض شود».

و در روایت دیگری آمده است: «ترسیدم از اینکه نماز شب بر شما فرض شود و شما از عهده اش بر نیایید، پس آن اندازه عمل کنید که توان دارید، زیرا خداوند خسته نمی شود، ولی شما خسته می شوید». و در روایتی دیگر چنین آمده که زهری می گوید: «رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وفات یافت و مردم بر این منوال بودند، در خلافت ابوبکررضی الله عنه و اوایل خلافت عمررضی الله عنه نیز بر همین منوال بودند». (۴)

بنده می گویم: تمام این احادیث به صراحت بر مشروعیت نماز تراویح به صورت دسته جمعی دلالت می کنند، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن شب ها نماز را پیاپی با جماعت خواند. شب چهارم که ترک نمود ـ همان گونه که در این حدیث آمده ـ منافاتی با ادای آن با جماعت ندارد، زیرا پیامبر الله صلی الله علیه و آله وسلم علتش را چنین بیان نمود: «خَشِیتُ أَنْ تُفْرَضَ عَلَیْکُمْ» «ترسیدم بر شما فرض گردد».

شکی نیست که این ترس با وفات پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم و تکمیل دین برطرف شده است و معلول (ترک جماعت) نیز برطرف می گردد و حکم (مشروعیت تراویح با جماعت) باقی می ماند. بدین سبب بود که عمربن خطاب رضی الله عنه آنرا احیا نمودند ـ چنانکه گذشت و دوباره نیز خواهد آمد ـ و جمهور علما نیز بر همین نظریه اند.

4- از حذیفه بن یمان رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در شبی از رمضان بر کلبه ای از شاخه های نخل یک سطل آب ریخت، سپس برای نماز ایستاده و گفت: «اللَّهُ أَکْبَرُ (سه مرتبه) ذَا الْمَلَکُوتِ وَالْجَبَرُوتِ وَالْکِبْرِیَاءِ وَالْعَظَمَةِ» سپس سوره ی بقره را خوانده و به رکوع رفت، و رکوعش مانند قیامش طولانی بود و در رکوع به اندازه ی قیام «سبحان ربی العظیم، سبحان ربی العظیم» می گفت، سپس سر را از رکوع بلند نموده و به اندازه رکوع ایستاده و فرمود «لربی الحمد»، سپس سجده نموده و به اندازه ی قیامش در سجده مکث کرده و «سبحان ربی الاعلی» می گفت، سپس سر را از سجده بلند نموده و بین دو سجده به اندازه ی سجده نشسته و «رب اغفرلی، رب اغفرلی» می گفت، سپس به سجده رفته و در سجده به اندازه ی قیام مکث نموده و «سبحان ربی الاعلی» می گفت. بدین ترتیب چهار رکعت نماز خواند که در آنها سوره های بقره، آل عمران، نساء، مائده و انعام را خواند. این نماز ادامه داشت تا اینکه بلال آمده و به وی خبر داده که وقت نماز صبح فرا رسیده است. (۵)

(ج)

 دلیل فضیلت تراویح، روایتی است که ابوذررضی الله عنه نقل می نماید؛ وی چنین می گوید: « روزه گرفتیم، رسول خدا ص برای ما نماز نخواند، تا اینکه هفت شب از ماه رمضان باقی ماند، آن گاه برای ما تا یک سوم شب نماز گزارد، سپس در شب ششم با ما نماز نخواند، ولی پنج شب به آخر مانده با ما نماز خواند یا اینکه نیمی از شب گذشت، گفتیم: ای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چه می شد که بقیه ی شب ها را نیز با ما نماز می خواندی؟ فرمود: هر کس با امام نماز شب گزارد تا اینکه نماز تمام شود، برای او ثواب قیام تمام شب نوشته می شود، سپس برای ما نماز نخواند تا اینکه سه شب از ماه باقی ماند، آن گاه برای ما نماز اقامه نمود و خانواده و همسرانشان را نیز فراخواند و با ما نماز شب گزارد تا اینکه از فوت «فلاح» ترسیدیم، گفتم: فلاح چیست؟ فرمود: سحری. (۶) 

آنچه در این حدیث مورد نظر بوده و از آن دلیل می گیریم جمله ی «من قام مع الامام»، هر کس که با امام نماز شب گزارد، می باشد. زیرا این به طور واضح بر فضیلت نماز شب در رمضان به همراه امام دلالت دارد. و این حدیث آنچه را که ابوداوود در «المسائل» صفحه ی 62 ذکر کرده تأیید می نماید؛ که ایشان گفته است: شنیدم که به امام احمد گفته شد: نزد شما اگر کسی در رمضان با جماعت نماز بخواند پسندیده تر است یا به تنهایی؟ فرمود: با مردم نماز بخواند، و نیز از ایشان شنیدم که فرمود: این را می پسندم که فرد با امام نماز تراویح بخواند و نیز به همراهش وتر بخواند، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: وقتی با امام نماز شب می گزارد، تا نماز تمام و یا از نماز فارغ شود، خداوند برایش ثواب بقیه شب را می نویسد.

همانند وی ابن نصر این مطلب را از احمد در صفحه ی 91 ذکر نموده است. سپس ابوداوود می گوید: به امام احمد گفته شد ـ در حالیکه من هم می شنیدم ـ: آیا فرد می تواند نماز شب یعنی تراویح را در آخر شب بخواند؟ گفت: نه، روش مسلمانان برای من محبوب تر و پسندیده تر است.(۷)



 (۱) این حدیث را بیهقی 2/495 روایت نموده و گفته است که مرسل حسن است. آری این حدیث به صورت متصل از طریق دیگری از ابوهریرهt با سندی بدون اشکال در متابعات و شواهد روایت شده که آن را ابن نصر در قیام اللیل صفحه ی90 و ابوداوود 1/217 و بیهقی روایت نموده اند.

 (۲) این حدیث را ابن ابی شیبه در المصنف 2/90/2، ابن نصر در صفحه ی 89 و نسائی 1/238، احمد 4/272 و فریابی در بحث چهارم و پنجم کتاب الصیام 72/2-73/1 روایت نموده اند. سند این حدیث صحیح است و حاکم آن را در 1/440 صحیح دانسته است.

(۳) این حدیث را امام احمد 3/199-212-291 و ابن نصر در صفحه ی 89 با دو سند صحیح روایت نموده اند و طبرانی در الاوسط همانند آن را روایت نموده است چنانکه در الجمع 3/173 نیز آمده است. گمان می کنم در صحیح مسلم نیز آمده است. به آن مراجعه شود.

 (۴) این حدیث را بخاری 3/8-10،4/203،205، مسلم 2/177،178،188،189، ابوداوود 1/217، نسائی 1/238، فریابی در الصیام 73/2، 74/1ـ 75/1و ابن نصر و احمد 6/61، 169، 1777، 182، 232، 267 روایت نموده اند. الفاظ از دو امام اخیر است. آنچه در روایت آمده که «والامر علی ذلک» (مردم بر همین منوال بوده اند)، حافظ ابن حجر می گوید: یعنی بر منوال ترک جماعت در تراویح، و من می گویم: بهتر این است که گفته شود یعنی بر نماز خواندن با جماعت به صورت متفرق، چنانکه اول حدیث بر این دلالت دارد، یعنی آنها همواره آن نماز را با جماعت می خواندند، اما پشت سر چند امام ، و تأیید این مطلب در حدیث احیای این سنت توسط عمر خواهد آمد.

(۵) این حدیث را ابن ابی شیبه 2/90/2، ابن نصر صفحه ی 89-90، نسائی 1/246، احمد 5/400 و از آن ترمذی 1/303 از طریق طلحه بن یزید انصاری از حذیفه روایت نموده اند که در روایت بعضی از آنها الفاظ زیادتری وجود دارد، و نیز ابن ماجه 1/290 و حاکم 1/271 روایت نموده اند. حاکم آنرا صحیح دانسته و ذهبی نیز تاییدش نموده است و راویان آن ثقه اند، ولی نسائی آنرا معلول دانسته و گفته که مرسل است، زیرا طلحه بن یزید به نظرش از حذیفه چیزی نشنیده است. ولی بنده می گویم که آنرا عمروبن مره از ابوحمزه که همان طلحه بن یزید باشد و آواز فردی از قبیله ی عبس که به نظر شعبه، صله بن زفر است و او از حذیفه روایت نموده است. این روایت را نیز ابوداوود 1/139/140، نسائی 1/172، طحاوی در مشکل الآثار 1/308، طیالسی 1/115، بیهقی 2/121ـ122، احمد 5/398 و بغوی در حدیث علی بن جعد با سند صحیح 1/4/2 روایت نموده اند و امام مسلم نیز 2/182 از طریق مستورد بن احنف با مقداری زیادت و کاستی، تغییری از صله بن زفر روایت نموده است.

(۶) این حدیث را ابن ابی شیبه 2/90/2، ابوداوود 1/217، و ترمذی 2/72-73 روایت نموده و آنرا صحیح دانسته است. و نسائی 1/238، ابن ماجه 1/397، طحاوی در شرح معانی الاثار 1/206، ابن نصر در صفحه ی 891 و فریابی 71/1-72/2 و بیهقی 2/494 روایت نمودند و سندهایشان صحیح است.

(۷) مقصود شان این است که در اول شب و با جماعت خواندن تراویح از تأخیر نمودن تا به آخر شب و تنها خواندن بهتر است، گرچه برای تأخیر خواندن فضیلت خاصی وجود دارد ولی با جماعت خواندن بهتر است، زیرا در آن شبهایی که پیامبر با مردم در مسجد نماز خواند همان گونه که در حدیث عایشه و غیره ذکر شد با جماعت بوده است. بدین سبب است که از زمان عمر تا به حال مسلمانان به این روش عمل کرده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد