نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

نمـــــــــاز تــــــــــــــــــــراویح

ترجمه کتاب (صلاة التراویح) شیخ آلبانی رحمه الله

پیامبر بیشتر از یازده رکعت تراویح نخوانده

صلاة التراویح (۴)   

 

پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم

بیشتر از یازده رکعت تراویح نخوانده است 

 

بعد از اینکه با تأیید، انجام و تشویق پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، مشروعیت تراویح با جماعت را ثابت نمودیم، می خواهیم تعداد رکعت هایی را که از ایشان در آن شب های که با مردم احیا نموده اند بیان نماییم، باید دانست در این باره دو حدیث در دسترس ماست:

1- «عَنْ أَبِی سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَنَّهُ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ سَأَلَ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا کَیْفَ کَانَتْ صَلَاةُ رَسُولِ اللَّهِ صفِی رَمَضَانَ فَقَالَتْ مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَزِیدُ فِی رَمَضَانَ وَلَا فِی غَیْرِهِ عَلَى إِحْدَى عَشْرَةَ رَکْعَةً یُصَلِّی أَرْبَعًا فَلَا تَسَألْ عَنْ حُسْنِهِنَّ وَطُولِهِنَّ ثُمَّ یُصَلِّی أَرْبَعًا فَلَا تَسَألْ عَنْ حُسْنِهِنَّ وَطُولِهِنَّ ثُمَّ یُصَلِّی ثَلَاثًا» (۱)  

از ابو سلمه پسر عبدالرحمن روایت است که وی از عایشه رضی الله عنها درباره ی نماز رسول الله صلی الله صلی الله علیه و آله وسلم در رمضان پرسید، عایشه ک گفت: رسول الله صلی الله صلی الله علیه و آله وسلم در رمضان و غیر رمضان بر یازده رکعت نمی افزود(۲)، چهار رکعت می گزارد، از خوبی و طولانی بودنشان نپرس، سپس چهار تای می گزارد از خوبی و طولانی بودنشان نپرس. سپس سه تا می گزارد. (۳)

2- «عن جابر بن عبدالله رضی الله عنه قال: صلی بنا رسول الله صلی الله صلی الله علیه وسلم فی شهر رمضان ثمان رکعات، و اوتر، فلما کانت القابلة اجتمعنا فی المسجد و رجونا ان یخرج، فلم نزل فیه حتی اصبحنا ثم دخلنا، فقلنا یا رسول الله اجتمعنا البارحة فی المسجد و رجونا ان تصلی بنا، فقال: انی خشیت ان یکتب علیکم» (۴)

«از جابر بن عبدالله رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در شبی از رمضان با ما هشت رکعت تراویح و وتر خواند، چون شب آینده فرا رسید در مسجد جمع شده و امیدوار بودیم که رسول الله صلی الله صلی الله علیه و آله وسلم بیرون آید، تا صبح انتظار کشیدیم، سپس پیش پیامبر صلی الله صلی الله علیه و آله وسلم رفتیم و گفتیم: ای رسول الله صلی الله صلی الله علیه و آله وسلم! ما شب گذشته در مسجد جمع شدیم و امیدوار بودیم که با ما نماز بخوانید، پیامبر صلی الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ترسیدم که بر شما فرض شود».



 (۱) این حدیث را امام بخاری 3/25و4/205، مسلم 2/166، ابوعوانه 2/327، ابوداوود 1/210، ترمذی 2/302-303 چاپ احمد شاکر، نسائی 1/248 و مالک 1/134 و از آن بیهقی، 2/495-496 و احمد 6/36و73و104 روایت نموده اند. 

 (۲) ناگفته نماند که در روایت ابن ابی شیبه 2/116/1 و مسلم و دیگر کتب حدیث آمده که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در رمضان و غیر آن، سیزده رکعت نماز شب می خواندند که دو رکعت از آن ها سنت صبح بوده است. ولی در روایت دیگری که امام مالک 1/142 و از ایشان بخاری 3/35، دیگر علما روایت نموده اند آمده که عایشه فرموده که رسول اللهr در شب سیزده رکعت خوانده، سپس چون اذان صبح را می شنید دو رکعت مختصر دیگر که همان سنت صبح باشد، می خواندند.

استاد آلبانی در همین حاشیه برای رفع تعارض این احادیث بحثی طولانی را ذکر نموده که خلاصه ی آن از این قرار است: برای رفع تعارض این احادیث، دو احتمال می توان مطرح کرد1- احادیث سیزده رکعتی، دو رکعت سنت عشا را حساب نموده و احادیث یازده رکعتی از آن خود داری نموده است 2- احادیث سیزده رکعتی اشاره دارند که قبل از یازده رکعت، رسول خدا ص دو رکعت مختصر می خوانده است، چنانکه در دیگر روایات از آن ذکری به میان آمده و احادیث یازده رکعتی بدان اشاره نکرده است. هر دو احتمال صحیح بوده و با آنها تعارض بر طرف می گردد. ولی احتمال سومی نیز وجود دارد که سیزده رکعت با دو رکعت سنت صبح می باشد و یازده رکعت بدون آنها، چنانکه در روایت ابن ابی شیبه و مسلم آمده است. ولی این احتمال بنا بر احادیث دیگری که منکر این مطلب است و در بخاری و موطا مالک آمده است ضعیف می شود.

 (۳) یعنی با یک سلام. نووی در شرح مسلم می فرماید: این برای بیان جواز است والا بهتر این است که بعد از هر دو رکعت سلام داده شود. این دستور و عمل مشهور پیامبر بوده است که نماز شب دو رکعت، دو رکعت خوانده شود. بنده نیز سخن نووی رحمة الله علیه را تأیید می نمایم.

 (۴) این حدیث را ابن نصر در صفحه ی 90 و طبرانی در المعجم الصغیر صفحه ی 108 روایت نموده و سندش با ما قبلش حسن است و حافظ در فتح الباری 3/10 بدان اشاره نموده است و در التلخیص صفحه ی 119 آنرا تأیید و تقویت نموده و این حدیث را به صحیح ابن خزیمه و ابن حبان نسبت داده است.


ثبـوت استحباب جماعت در تراویح

                 صلاة التراویح (3) 

 

      سخنی چند درباره استحباب جماعت در تراویح  

 

امروزه عالمان آگاه به سنت، در مشروعیت نماز تراویح با جماعت در شب های رمضان شکی ندارند؛ نمازی که بنا بر دلایل سه گانه ی زیر به نماز تراویح مشهور شده است:

الف- پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم جماعت تراویح را تأیید کرده است.

ب- آن را بر پای داشته است.

ج- فضیلتش را ذکر کرده است.  

(الف)

تأیید نماز تراویح توسط پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم از حدیث ثعلبه بن ابی مالک قرظی ثابت می گردد، او می فرماید: «خرج رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ذات لیلة فی رمضان، فرای ناساً فی ناحیة المسجد یصلون، فقال: ما یصنع هولاء؟ قال قائل: یا رسول الله هولاء ناس لیس معهم قرآن و ابی بن کعب یقرا و هم معه یصلون بصلاته، فقال: قد احسنوا او: قد اصابوا، و لم یکره ذلک لهم»(۱)

«در یکی از شبهای رمضان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیرون شد و دید که گروهی در گوشه ی مسجد نماز می خوانند، پرسید: که آنها چه می کنند؟ یکی گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، آن ها افرادی اند که قرآن نمی دانند و ابی بن کعب قرآن می خواند، آنها با او نماز می خوانند، پیامبرص فرمود: کار خوبی می کنند، و یا فرمود: به حق رسیدند، و این را برای آنها ناپسند ندانست».

(ب)

 در اینکه خود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم این نماز را با جماعت برگزار نموده است، احادیث متعددی آمده است:

1- از نعمان بن بشیررضی الله عنه روایت است که فرمودند: «قُمْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْلَةَ ثَلَاثٍ وَعِشْرِینَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى ثُلُثِ اللَّیْلِ الْأَوَّلِ ثُمَّ قُمْنَا مَعَهُ لَیْلَةَ خَمْسٍ وَعِشْرِینَ إِلَى نِصْفِ اللَّیْلِ ثُمَّ قَامَ بِنَا لَیْلَةَ سَبْعٍ وَعِشْرِینَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنْ لَا نُدْرِکَ الْفَلَاحَ قَالَ وَکُنَّا نَدْعُو السُّحُورَ الْفَلَاحَ» (۲)

«با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شب بیست و سوم رمضان را تا یک سوم شب نماز گزاردیم، و سپس شب بیست و پنجم را تا نیمه شب نماز گزاردیم و سپس شب بیست و هفتم را آن قدر به قیام پرداخت که گمان نمودیم «فلاح» را در نمی یابیم، سپس فرمود: که ما به سحری «فلاح» می گفتیم».

حاکم این حدیث را صحیح دانسته و گفته است: این دلیل واضحی بر سنت بودن برگزاری نماز تراویح در مساجد مسلمانان است. علی بن ابی طالب رضی الله عنه، عمربن خطاب رضی الله عنه را به برپایی این سنت تشویق می نمود تا اینکه عمررضی الله عنه آن را به اجرا درآورد.

2- از انسt روایت است که فرمود: «کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی فِی رَمَضَانَ فَجِئْتُ فَقُمْتُ خَلْفَهُ قَالَ وَجَاءَ رَجُلٌ فَقَامَ إِلَى جَنْبِی ثُمَّ جَاءَ آخَرُ حَتَّى کُنَّا رَهْطًا فَلَمَّا أَحَسَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّا خَلْفَهُ تَجَوَّزَ فِی الصَّلَاةِ ثُمَّ قَامَ فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ فَصَلَّى صَلَاً لَمْ یُصَلِّهَا عِنْدَنَا قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحْنَا قَالَ قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَفَطِنْتَ بِنَا اللَّیْلَةَ قَالَ نَعَمْ فَذَاکَ الَّذِی حَمَلَنِی عَلَى الَّذِی صَنَعْتُ» (۳)

«پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در رمضان نماز می خواند که من آمدم و کنار ایشان برای نماز ایستادم، سپس فرد دیگری آمد، و سپس شخص دیگری، تا اینکه گروهی گشتیم، چون رسول خدا احساس نمود که ما پشت سرش ایستاده ایم نماز را کوتاه خوانده و به منزلش رفت، چون به منزل رفت، نمازی خواند که با ما نخوانده بود. وقتی صبح شد، گفتیم: ای رسول خدا ص! آیا شب گذشته، حضور ما را احساس نمودی؟ فرمود: آری! همان باعث شد تا آن کار را انجام دهم».

3- از عایشه رضی الله عنها روایت است که: مردم در مسجد النبی در شب های رمضان به طور پراکنده نماز می خواندند؛ گاهی با امامت یک نفر که چند سوره از قرآن حفظ داشت پنج یا شش نفر و یا کمتر و یا بیشتر نماز می خواندند. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شبی به من دستور داد تا حصیری را جلوی خانه ام پهن کنم، من این کار را انجام دادم. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پس از نماز عشا بیرون آمد، و کسانی که در مسجد جمع شده بودند نیز آمدند و همراه پیامبر تا پاسی از شب نماز خواندند. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برگشته و به خانه آمدند و حصیر را در جایش رها نمودند. چون صبح شد مردم درباره ی امامت نماز پیامبر برای کسانی که با وی دیشب در مسجد بودند صحبت می کردند. سپس مردم زیادتر آمدند و مسجد شلوغ شد، در شب دوم نیز رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با مردم نماز خواندند. و چون صبح شد و مردم درباره ی آن صحبت نمودند، بر تعداد افزوده شد تا اینکه مسجد پر شد. شب سوم نیز پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با مردم نماز خواند، چون شب چهارم فرا رسید، افراد آن قدر زیاد شدند که در مسجد جایی نبود. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به همراهشان نماز عشا را خوانده و به خانه برگشت. مردم همان جا ماندند، عایشه رضی الله عنها می گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من گفت: مردم را چگونه می بینی؟ گفتم: ای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، شنیده اند که شما دیشب با کسانی که در مسجد بوده اند نماز خوانده اید، به خاطر این جمع شدند تا با آن ها نیز نماز بخوانید، پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ای عایشه! حصیرت را جمع کن، عایشه رضی الله عنها می گوید: حصیر را جمع نمودم. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم با اینکه متوجه مردم بود شب را گذراند و مردم هم جای خودشان ماندند، عده ای از آنان (الصلاة) می گفتند، تا اینکه پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به نماز صبح رفت، چون نماز صبح پایان یافت روبه مردم نموده و بعد از حمد و ثنا فرمود: ای مردم! به خدا قسم! من شبم را بی خبر از شما نگذرانده ام و بودن شما از من مخفی نمانده بود، لیکن ترسیدم بر شما فرض شود».

و در روایت دیگری آمده است: «ترسیدم از اینکه نماز شب بر شما فرض شود و شما از عهده اش بر نیایید، پس آن اندازه عمل کنید که توان دارید، زیرا خداوند خسته نمی شود، ولی شما خسته می شوید». و در روایتی دیگر چنین آمده که زهری می گوید: «رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم وفات یافت و مردم بر این منوال بودند، در خلافت ابوبکررضی الله عنه و اوایل خلافت عمررضی الله عنه نیز بر همین منوال بودند». (۴)

بنده می گویم: تمام این احادیث به صراحت بر مشروعیت نماز تراویح به صورت دسته جمعی دلالت می کنند، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن شب ها نماز را پیاپی با جماعت خواند. شب چهارم که ترک نمود ـ همان گونه که در این حدیث آمده ـ منافاتی با ادای آن با جماعت ندارد، زیرا پیامبر الله صلی الله علیه و آله وسلم علتش را چنین بیان نمود: «خَشِیتُ أَنْ تُفْرَضَ عَلَیْکُمْ» «ترسیدم بر شما فرض گردد».

شکی نیست که این ترس با وفات پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم و تکمیل دین برطرف شده است و معلول (ترک جماعت) نیز برطرف می گردد و حکم (مشروعیت تراویح با جماعت) باقی می ماند. بدین سبب بود که عمربن خطاب رضی الله عنه آنرا احیا نمودند ـ چنانکه گذشت و دوباره نیز خواهد آمد ـ و جمهور علما نیز بر همین نظریه اند.

4- از حذیفه بن یمان رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در شبی از رمضان بر کلبه ای از شاخه های نخل یک سطل آب ریخت، سپس برای نماز ایستاده و گفت: «اللَّهُ أَکْبَرُ (سه مرتبه) ذَا الْمَلَکُوتِ وَالْجَبَرُوتِ وَالْکِبْرِیَاءِ وَالْعَظَمَةِ» سپس سوره ی بقره را خوانده و به رکوع رفت، و رکوعش مانند قیامش طولانی بود و در رکوع به اندازه ی قیام «سبحان ربی العظیم، سبحان ربی العظیم» می گفت، سپس سر را از رکوع بلند نموده و به اندازه رکوع ایستاده و فرمود «لربی الحمد»، سپس سجده نموده و به اندازه ی قیامش در سجده مکث کرده و «سبحان ربی الاعلی» می گفت، سپس سر را از سجده بلند نموده و بین دو سجده به اندازه ی سجده نشسته و «رب اغفرلی، رب اغفرلی» می گفت، سپس به سجده رفته و در سجده به اندازه ی قیام مکث نموده و «سبحان ربی الاعلی» می گفت. بدین ترتیب چهار رکعت نماز خواند که در آنها سوره های بقره، آل عمران، نساء، مائده و انعام را خواند. این نماز ادامه داشت تا اینکه بلال آمده و به وی خبر داده که وقت نماز صبح فرا رسیده است. (۵)

(ج)

 دلیل فضیلت تراویح، روایتی است که ابوذررضی الله عنه نقل می نماید؛ وی چنین می گوید: « روزه گرفتیم، رسول خدا ص برای ما نماز نخواند، تا اینکه هفت شب از ماه رمضان باقی ماند، آن گاه برای ما تا یک سوم شب نماز گزارد، سپس در شب ششم با ما نماز نخواند، ولی پنج شب به آخر مانده با ما نماز خواند یا اینکه نیمی از شب گذشت، گفتیم: ای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چه می شد که بقیه ی شب ها را نیز با ما نماز می خواندی؟ فرمود: هر کس با امام نماز شب گزارد تا اینکه نماز تمام شود، برای او ثواب قیام تمام شب نوشته می شود، سپس برای ما نماز نخواند تا اینکه سه شب از ماه باقی ماند، آن گاه برای ما نماز اقامه نمود و خانواده و همسرانشان را نیز فراخواند و با ما نماز شب گزارد تا اینکه از فوت «فلاح» ترسیدیم، گفتم: فلاح چیست؟ فرمود: سحری. (۶) 

آنچه در این حدیث مورد نظر بوده و از آن دلیل می گیریم جمله ی «من قام مع الامام»، هر کس که با امام نماز شب گزارد، می باشد. زیرا این به طور واضح بر فضیلت نماز شب در رمضان به همراه امام دلالت دارد. و این حدیث آنچه را که ابوداوود در «المسائل» صفحه ی 62 ذکر کرده تأیید می نماید؛ که ایشان گفته است: شنیدم که به امام احمد گفته شد: نزد شما اگر کسی در رمضان با جماعت نماز بخواند پسندیده تر است یا به تنهایی؟ فرمود: با مردم نماز بخواند، و نیز از ایشان شنیدم که فرمود: این را می پسندم که فرد با امام نماز تراویح بخواند و نیز به همراهش وتر بخواند، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: وقتی با امام نماز شب می گزارد، تا نماز تمام و یا از نماز فارغ شود، خداوند برایش ثواب بقیه شب را می نویسد.

همانند وی ابن نصر این مطلب را از احمد در صفحه ی 91 ذکر نموده است. سپس ابوداوود می گوید: به امام احمد گفته شد ـ در حالیکه من هم می شنیدم ـ: آیا فرد می تواند نماز شب یعنی تراویح را در آخر شب بخواند؟ گفت: نه، روش مسلمانان برای من محبوب تر و پسندیده تر است.(۷)



 (۱) این حدیث را بیهقی 2/495 روایت نموده و گفته است که مرسل حسن است. آری این حدیث به صورت متصل از طریق دیگری از ابوهریرهt با سندی بدون اشکال در متابعات و شواهد روایت شده که آن را ابن نصر در قیام اللیل صفحه ی90 و ابوداوود 1/217 و بیهقی روایت نموده اند.

 (۲) این حدیث را ابن ابی شیبه در المصنف 2/90/2، ابن نصر در صفحه ی 89 و نسائی 1/238، احمد 4/272 و فریابی در بحث چهارم و پنجم کتاب الصیام 72/2-73/1 روایت نموده اند. سند این حدیث صحیح است و حاکم آن را در 1/440 صحیح دانسته است.

(۳) این حدیث را امام احمد 3/199-212-291 و ابن نصر در صفحه ی 89 با دو سند صحیح روایت نموده اند و طبرانی در الاوسط همانند آن را روایت نموده است چنانکه در الجمع 3/173 نیز آمده است. گمان می کنم در صحیح مسلم نیز آمده است. به آن مراجعه شود.

 (۴) این حدیث را بخاری 3/8-10،4/203،205، مسلم 2/177،178،188،189، ابوداوود 1/217، نسائی 1/238، فریابی در الصیام 73/2، 74/1ـ 75/1و ابن نصر و احمد 6/61، 169، 1777، 182، 232، 267 روایت نموده اند. الفاظ از دو امام اخیر است. آنچه در روایت آمده که «والامر علی ذلک» (مردم بر همین منوال بوده اند)، حافظ ابن حجر می گوید: یعنی بر منوال ترک جماعت در تراویح، و من می گویم: بهتر این است که گفته شود یعنی بر نماز خواندن با جماعت به صورت متفرق، چنانکه اول حدیث بر این دلالت دارد، یعنی آنها همواره آن نماز را با جماعت می خواندند، اما پشت سر چند امام ، و تأیید این مطلب در حدیث احیای این سنت توسط عمر خواهد آمد.

(۵) این حدیث را ابن ابی شیبه 2/90/2، ابن نصر صفحه ی 89-90، نسائی 1/246، احمد 5/400 و از آن ترمذی 1/303 از طریق طلحه بن یزید انصاری از حذیفه روایت نموده اند که در روایت بعضی از آنها الفاظ زیادتری وجود دارد، و نیز ابن ماجه 1/290 و حاکم 1/271 روایت نموده اند. حاکم آنرا صحیح دانسته و ذهبی نیز تاییدش نموده است و راویان آن ثقه اند، ولی نسائی آنرا معلول دانسته و گفته که مرسل است، زیرا طلحه بن یزید به نظرش از حذیفه چیزی نشنیده است. ولی بنده می گویم که آنرا عمروبن مره از ابوحمزه که همان طلحه بن یزید باشد و آواز فردی از قبیله ی عبس که به نظر شعبه، صله بن زفر است و او از حذیفه روایت نموده است. این روایت را نیز ابوداوود 1/139/140، نسائی 1/172، طحاوی در مشکل الآثار 1/308، طیالسی 1/115، بیهقی 2/121ـ122، احمد 5/398 و بغوی در حدیث علی بن جعد با سند صحیح 1/4/2 روایت نموده اند و امام مسلم نیز 2/182 از طریق مستورد بن احنف با مقداری زیادت و کاستی، تغییری از صله بن زفر روایت نموده است.

(۶) این حدیث را ابن ابی شیبه 2/90/2، ابوداوود 1/217، و ترمذی 2/72-73 روایت نموده و آنرا صحیح دانسته است. و نسائی 1/238، ابن ماجه 1/397، طحاوی در شرح معانی الاثار 1/206، ابن نصر در صفحه ی 891 و فریابی 71/1-72/2 و بیهقی 2/494 روایت نمودند و سندهایشان صحیح است.

(۷) مقصود شان این است که در اول شب و با جماعت خواندن تراویح از تأخیر نمودن تا به آخر شب و تنها خواندن بهتر است، گرچه برای تأخیر خواندن فضیلت خاصی وجود دارد ولی با جماعت خواندن بهتر است، زیرا در آن شبهایی که پیامبر با مردم در مسجد نماز خواند همان گونه که در حدیث عایشه و غیره ذکر شد با جماعت بوده است. بدین سبب است که از زمان عمر تا به حال مسلمانان به این روش عمل کرده اند.

پیش گفتار نویسنده کتاب صلاة التراویح

                  صلاة التراویح (2) 

  

پیش گفتار نویسنده 

  

ستایش خداوند را که فرمان برداری پیامبر را دلیل محبتش قرار داده و خود که صاحب عزت و بزرگواری است فرموده:  

 قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿31﴾[ عمران ].

«بگو اگر خداوند را دوست دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد».

درود و سلام بر سرور و الگوی ما؛ محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم که طبق روایتی صحیح فرموده است:

«صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی»(1) 

(نماز گذارید آنگونه که می بینید من نماز می گذارم).

سلام بر خاندان و یاران پیامبر که دوستداران، پیروان واقعی، و پاسداران ورسانندگان احادیثش به ما بوده اند و نیز بر کسانی که از پیروان آن بزرگان و روندگان راهشان تا به روز قیامت هستند.

اما بعد. این دومین اثر از کتابچه های شش گانه ای است که کتاب (تسدید الاصابة الی من زعم نصرة الخلفاء الراشدین و الصحابة) را تشکیل می دهند، موضوع کتابچه ی اول، بیان تهمت ها و اشتباهات آن دسته از نویسندگانی بود که تلاش کرده اند دیدگاه های ما را در اثری به نام (الاصابة فی نصرة الخلفاء الراشدین و الصحابة) رد نمایند، که به حق نرسیده و ناکام مانده اند.

چنانکه در کتاب مذکور ـ که هر گاه چاپ و نشر می شود از نظر علما با وجود سلیقه های مختلف مورد قبول و پذیرش قرار می گیرد ـ بیان نموده ام. چون در آن با وجود اختصار، بحث هایی مفید و جامع، دلایل قانع کننده، رد منصفانه و نقد معتدلانه وجود دارد و از مقابله به مثل چشم پوشی شده است.

از خداوند تبارک و تعالی خواهانم که آن را از من پذیرفته و جزو ذخیره ی اعمالم در روز قیامت بگرداند.
  یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿88﴾â إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿89﴾
 [شعراء].

«روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی رساند، مگر کسی که به حضور خداوند با قلبی سالم آمده باشد».

در اینجا برای خوانندگان محترم اثر دوم از کتابچه های پنج گانه ای را که وعده داده بودم، تقدیم می کنم.

آن کتابچه ها عبارتند از:

1- صلاة التراویح   2- صلاة العیدین فی المصلی هی السنة 3- البدعة 4- تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد 5- التوسل انواعه و احکامه

در این کتابچه درباره ی نماز تراویح به طور عموم و تعداد رکعت های آن به طور خاص بحث می کنیم، بدین خاطر که نویسندگان مذکور در صفحه ی 6 کتاب شان گمان نموده اند که بیست رکعت از کردارهای خلفای راشدین به جز ابوبکر صدیق رضی الله عنه می باشد. چنانکه آنان در صفحه ی 12 تراویح را به عمر فاروق رضی الله عنه نسبت داده اند، و غالب گمانم بر این است که مقصودشان برگزاری مجدد جماعت در تراویح باشد. در صفحه 40 از عز بن عبدالسلام نقل نموده اند که نماز تراویح را از بدعت های مستحبی قرار داده است. در حالی که مقصود ابن عبدالسلام از نماز تراویح ـ با این کلی گویی ـ همان تجمع مردم و گزاردن  بیست رکعت است. (2)

نویسندگان مذکور در صفحه ی 9 عبارتی را نوشته اند که از آن چنین برداشت می شود که ایشان افزون بر هشت رکعتِ ثابت را بدعت نمی دانند، و معلوم می شود که مقصودشان از نوآوری و بدعتی که به امیرالمؤمنین عمرفاروق رضی الله عنه نسبت می دهند همان جمع مردم بر نماز تراویح است! فرقی ندارد که مقصود آنان از نو آوری و بدعت همین مطلب باشد یا چیزی عام تر از آن، زیرا معتقدیم که عمر رضی الله عنه چیزی جدید را در این نماز به وجود نیاورده است، نه در برگزاری آن با جماعت و نه در بیست رکعت، بلکه وی در این مورد، بهترین نمونه ی، یک مؤمن کاملاً تابع و پیرو سنت پیامبر می باشند. به این نیز معتقدیم که بیست رکعت از هیچ یک از خلفای راشدین ثابت نیست. بر ما ضروری است که این حقیقت را برای مردم بیان کنیم تا کسی به آنچه این نویسندگان به امیرالمؤمنین نسبت داده اند فریب نخورد، اگر چه آنان این را بدعتی خوب دانسته اند، زیرا علما یقین دارند که پیروی از پیامبرص بهتر است از عمل کردن به بدعت، گرچه تصور شود که در بدعت چیز خوبی هم وجود دارد.

عبدالله بن مسعود م فرموده است: «الْقَصْدُ فِی السُّنَّةِ خَیْرٌ مِن الِاجْتِهَادِ فِی الْبِدْعَةِ»(3) 

«میانه روی در سنت بهتر از کوشش در بدعت است».

از شگفتی ها، ستم و سرکشی نویسندگان است که با آنکه خودشان امیرالمؤمنین را به بدعت گذاری متهم نموده اند ـ چنانکه به تفصیل بیان داشتیم ـ ما را نیز متهم کرده اند که عمر رضی الله عنه را بدعت گذار نامیده ایم!

در کتاب شان در این باره عبارت های متعددی یافت می شود که در صفحه ی (8-9) تألیف اولمان، یکی از آن عبارت ها را نقل نموده و آن را طوری رد نمودیم که در اینجا نیازی به ذکر دوباره ی آن نیست. آنان تنها به این اتهام باطل بسنده نکرده اند، بلکه سخنانی را افزوده اند که این باطل را نزدشان آسان جلوه می دهد و به دروغ چنین گمان نموده اند که ما عمررضی الله عنه را لعنت نموده ایم!! از گفتن این سخنان بیهوده و حتی سبک تر از آن به خداوند پناه می بریم! علاوه بر این، ما را متهم نموده اند که همه ی گذشتگان را لعنت می کنیم!! در صفحه 10 کتاب شان گفته اند: ای گمراه قرار دهنده ی گذشتگان! و نیز در صفحه ی 8 گفته اند: ایشان اول و آخر این امت را لعنت می نمایند.

â إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿156﴾  [بقره].

(از خداییم و به او بر می گردیم)

â حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ ﴿173﴾   [آل عمران].

(خدا ما را بس است و چه نیک پشتیبانی است)  

سوگند به خدا! من از این نویسندگان کسی را در تهمت زدن به بی گناهان جسورتر ندیده ام! خداوند آنان را اصلاح کند و به راه راست هدایت دهد. چه قدر حال ما و آنان به آنچه که شاعر گفته است، شباهت دارد:

غیری جنی و انا المعذب فیکم       

                               فکأننی سبابة المتندم

دیگری جنایت کرده و من در بین شما گرفتار عذابم، گویا من انگشت فرد پشیمان هستم».

و بهتر از آن، این شعر صادق می آید:

فکلفتنی ذنب امرئ و ترکته  

                  کذی العُرّ یکوی غیره و هو راتع

(گناه دیگری را بر دوش من می نهی و آن را رها می کنی، همچون شتری که بیماری دارد؛ او می چرد و شتر دیگری داغ می شود).

کتاب از هشت فصل تشکیل شده است:

1- سخنی چند درباره ی استحباب جماعت در تراویح.

2- پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بیشتر از یازده رکعت تراویح نخوانده است.

3- بسندگی پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم بر یازده رکعت، دلیلی بر جایز نبودن بیش از آن است.

4- عمر فاروق  رضی الله عنهسنت جماعت در تراویح را احیا کرد به خواندن یازده رکعت دستور داد.

5- از هیچ یک از یاران پیامبرص ثابت نیست که بیست رکعت تراویح خوانده باشند.

6- ضرورت پی بندی به یازده رکعت و دلیل آن.

7- چگونگی نماز وتر پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم .

8- تشویق بر برگزاری خوب نماز و پرهیز از برگزاری بد آن.

افزون بر این ها، بحث هایی جزیی و فوایدی فقهی و حدیثی دیگری نیز ذکر شده که خواننده ی محترم خواهد دید. از خداوند متعال می خواهم که به بنده در آنچه درباره ی تراویح و دیگر موضوعات نوشته ام توفیق رسیدن به حق را عنایت فرماید، آنرا برای ذات خویش خالص قرار دهد و به وسیله ی آن ها فایده ای نصیب برادران دینی ام نماید  که او بس نیک و مهربان است.  

دمشق- شنبه 4/9/1377 هجری قمری-  

محمد ناصرالدین آلبانی



 (1) بخاری و مسلم روایت نموده اند.

 (2) همین مطلب را علمای بسیاری بیان نموده اند از جمله، قسطلانی در شرح بخاری 5/4.

 (3) این اثر صحیح است، دارمی 1/72، بیهقی 3/19 وحاکم 1/103 آن را روایت نموده اند و حاکم آن را صحیح قرار داده و ذهبی نیز تأئیدش نموده است.


سخنی چنداز مترجم (صلاة التراویح)

                       صلاة التراویح (1)

  

                      سخنی چند از مترجم 

 

 ستایش خداوند را که بشر را از پس پرده ی نیستی و عدم، بعرصه ی وجود و هستی آورد. درود بر پیامبر بزرگوار اسلام که با سخنان گوهر گونه و سیرت معطر خویش به ما طریقه ی بندگی و روش زندگی را آموزاند. و سلام بر یاران جان برکف او که نهال اسلام را با خون هایشان آبیاری و بزرگ کردند تا ما امروزه بتوانیم از میوه های شیرین آن بهره مند شویم. و رحمت الهی بر دانشمندان و دعوتگرانی که مصداق این گفته قرار می گیرند: 

 عالمان با عمل در دین مــا  

                        می کنند از بهر دین جان ها فدا  

پرچم قرآن و سنت دایمــاً  

                         بر فراز این زمین دارند به پـــا   

دوستان عزیز و خوانندگان گرامی! کتابی که در دست دارید تحقیقی است که محدث معاصر استاد محمد ناصر الدین آلبانی ـ رحمه الله ـ پیرامون نماز تراویح انجام داده اند، در حقیقت تحقیقی علمی و بدور از تعصبات مذهبی است که این عالم بزرگوار درباره ی یکی از سنت های نبوی انجام داده است، اگر خوانندگان گرامی به دور از تعصبات مذهبی و فرقه ای و با بصیرت مطالعه نمایند برای شان روشن خواهد شد که در این موضوع، حقیقت همان است که استاد محترم در این کتاب به رشته ی تحریر درآورده است، باید گفت متأسفانه بسیاری از نویسندگان سعی می کنند که با احادیث ضعیف و نه چندان درست، برای نماز تراویح، بیست رکعت ثابت کرده و آن را سنت عُمَری بنمایانند. 

 خوشبختانه استاد محترم دلایل آن دسته از نویسندگان را مدلل پاسخ داده و با دلایل بسیار قوی و قانع کننده ثابت نموده است که بیست رکعت در تراویح نه از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به ثبوت رسیده و نه از یاران ایشان رضی الله عنهم. آنچه ثابت است همان یازده رکعت است و بس، و این یک سنت نبوی است که عمررضی الله عنه آن را احیا نموده است.  

متن کتاب را به طور کامل همراه با پانوشت هایش ـ به جز چند تا که ربطی به اصل موضوع کتاب ندارد ـ ترجمه نموده ام و تقریباً همه ی ارجاع های متنی را در پاورقی ذکر نمودم. در پایان بر خود لازم می دانم از برادر عزیز جناب مولوی ولی محمد شجاعی که در پاک نویسی و دیگر دوستان که در ویرایش این کتاب با بنده همکاری نموده اند قدردانی نمایم. نیز تشکر می کنم از ملا جلال مسئول سابق مکتب قرآن «منارالایمان» دوکی که اصل عربی کتاب استاد آلبانی رحمه الله را برای ترجمه در دسترس بنده قرار داده اند و از همه کسانی که به نوعی در این راستا با بنده همکاری نمودند. خداوند به همه ی این دوستان پاداش نیک عنایت فرماید. آمین یارب العالمین   

مترجم : ابوشعیب اسفندیار شجاعی